زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافروز که از سرو کنی آزادم
----------------------------------------------------------------------
حافظا چه گویم ازین دل تنگ
زیباست این جمله که گویی (می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر)
حافظا زنده ام با اشعارت
که هر چه گویی حرف دل تنگم است
حافظا کمک کن
که طاقتم طاق شده
این دل تنگ چند وقتیست اوار شده
حافظا کمک کن
دردو دلم با حافظ